بررسي بازي Assassin"s Creed III Remastered، به عنوان يکي از عناوين مهم صنعت بازيهاي ويدئويي در نسل قبل شناخته ميشود که با ارائه سبکي خاص در سالهاي دور، در برخي زمينهها استانداردهاي جديدي براي اين صنعت تعريف کرد. جدا از اينکه سري «اساسين کريد» در اوايل قرار بود به عنوان يک نسخه فرعي از «پرنس آف پرشيا» باشد، اما با عملکرد فوق العاده و قوي (به نسبت آن زمان)، به همگان ثابت کرد که پتانسيل تبديل شدن به يک بازي مستقل را دارد. همين موضوع باعث شد که بعدها سري پرنس آف پرشيا از دور رقابت خارج شده و فقط در يادها ادامه حيات دهد.
در همان اوايل تولد اين سري، نسخههاي بازي پيشرفتهاي فوق العاده اي به خود ديد و با تعريف داستانهاي نيمه تاريخي و ايدههاي جالب سازندگان، توانست به سرعت گوي سبقت را از رقبا ربوده و يکي از عناوين با ارزش آن سالها تبديل شود. رشد و روند صعودي بازي تا Assassin’s Creed 3 ادامه يافت و بعد از آن عارضه «تکرار»، گريبان گير اين سري شد. با اينکه بعد از اين همه سال، بسياري نسخه دوم بازي را بهترين نسخه اين سري ميدانند، اما داستان نسخه سوم که روايتگر انقلاب آمريکا است، از جمله بهترين داستانهاي اين سري به شمار ميآيد.
داستان کماکان بدون کوچکترين تغييري در بازي روايت ميشود. داستاني که باعث شکلگيري شخصيت اصلي بازي يعني Connor Kenway يک آمريکايي-اروپايي دورگه ميشود. درواقع «کانر کنوي» عضوي از قبيله سرخپوستان آمريکايي است و به لطف زندگي در اين قبيله، نحوه استفاده از سلاحهاي سنتي و دستي را به خوبي بلد است. جنگي که ايالات متحده با انگليس و اسپانيا و تا حدودي فرانسه در آن درگير بود، همه چيز را تحت تاثير قرار داد. از خرابيهاي شهر بوستون تا نابودي قبليههاي بومي و همه اينها باعث شد که از کانر يک اساسين ميهنپرست به وجود آيد که با مهارتهايش هم انتقام آمريکا از انگليس و متحدانش را بگيرد و هم به دنبال انتقام نابودي قبليهاش توسط «تمپلارها» برود.
داستان بازي براي کساني که اين نسخه را تا به حال بازي نکردهاند چندان پيچيده نبوده و درک آن راحت است، اما از آنجايي که در نسخههاي اوليه اساسين کريد، داستان بين زمان حال و زمان گذشته تقسيم ميشود، بهتر است که بازيکن براي درک کامل داستان زمان حال به ترتيب تمام نسخههاي اول تا چهارم را بازي کنند. داستان زمان حال به سرگذشت و زندگي «دزموند ماي» ميپردازد، شخصي که به لطف او و اجدادش، داستان اساسينها از زمان قرون وسطي آغاز و تا اين جا ادامه پيدا کرد. پيچش داستاني براي بازيکن فقط همين بخش از بازي است که اگر تجربه عناوين قبلي را نداشته باشيد، ممکن است روند ادامه داستان براي شما سخت شود.
همچنين جدا از مراحل اصلي، تمام بستههاي الحاقي مثل Tyranny of King Washington در اين ريمستر عرضه شده و درکنار آن نسخه فرعي اين قسمت که با عنوانAssassin’s Creed Liberation شناخته ميشود، در پک بازسازي شده اين بازي قرار دارد که داستانAveline ، اولين شخصيت مونث اين سري را روايت ميکند که همه اين موارد از دلايل تجربه کاملتر اساسين کريد 3 است.
در کنار داستان، مکانيزم گيمپلي عناوين بازسازي شده نيز تغييراتي چندان به خود نميبيند و در بحث بازسازي، بيشتر صحبت از ارتقا جلوههاي بصري و گرافيک بازي است. به طور کلي سيستم گيمپلي سري با شکلگيري نسل هشتم و پس از نسخه Unity به طور کامل جديد و بهروز شد. از نحوه ارتقا سلاحها گرفته تا انيميشنهاي جديد براي سيستم پارکور و تغيير سبک نبردها با دشمنان، که جذابيت بازي را دوچندان کرده بودند. به همين دليل شايد براي بازيکنان امروزي بسيار سخت باشد که يک عنوان قديمي با مکانيزمهاي سادهتر را بازي کرده و از آن لذت ببرند. شايد درست هفت سال پيش ما با اين سيستم گيمپلي و المانهاي آن هيچ مشکلي نداشتهايم، اما حالا به نسبت اساسين کريدهاي جديدتر، اين يک چالش جدي با ريسک بالا براي بازيکناني است که بخواهند نسخههاي گذشته را بازي کنند.
با نگاه امروزيتر ميتوان گفت که گيمپلي بازي هيچ چالشي براي بازيکنان ايجاد نميکند و اگر به هر نحوي از تعامل با محيط، نبرد با دشمنان يا موارد ديگر براي بازي خوشتان نيايد خيلي زود از بازي خسته خواهيد شد. مشکلات فقط به اينجا ختم نميشوند، هوش مصنوعي متوسط، انيميشنهاي کم و تکراري براي نبردها و يا پارکورها و… از جمله مشکلات حال حاظر است که نميتوان به سادگي از کنار آنها رد شد و گاها در طول بازي ممکن است چندين بار با خود فکر کنيد که دنياي بازي با دشمناني پرشده که فقط وقت شما را هدر ميدهند.
درواقع همانطور که گفته شد مشکل از ريشه بازي نيست و فقط به دليل ارتقاي سطح کيفي اساسين کريدهاي اخير، همه اين مسائل دشواريهايي را براي شما ايجاد ميکند؛ اما بدون در نظر گرفتن مشکلات گيمپلي هنوز هم ميتوان از آن لذت برد. نبردهاي دريايي که در آن سالها جز نقاط قوت بازي بهشمار ميرفت و با اينکه نسبت به نسخه چهارم کاملا ابتداييتر بود، ولي هنوز هم جزو نکات مثبت گيمپلي است. در کنار آن نيز مهارتهاي کانر، که بيشتر از بالاي درختها (که در آن سالها براي اولين بار سيستم بالارفتن از درخت طراحي شده بود) قابل استفاده است، يا نبرد با استفاده از تبر مخصوص وي که حس و حال جديدي از جنگ را به بازيکن القا ميکند، آزاد کردن کمپهاي تحت تصرف دشمن که حس انتقام و ميهنپرستي را به وجود ميآورد و يا حتي سيستم شکار کردن با تلهها و مهارتهاي بومي کانر و موارد جزئي ديگر هم براي سرگرم کردن مخاطب کافي است.
درباره این سایت